به فروشگاه اینترنتی انتشارات گیوا خوش آمدید
نه بشنو و ثروتمند شو / «بله» هدف است و «نه» نردبان رسیدن به آن
وضعیت: موجود
نه بشنو و ثروتمند شو!
«بله» هدف است و «نه» نردبان رسیدن به آن
نویسندگان:
ریچاد فنتون و آندریا والتز
ترجمه:
انتشارات گیوا و مجموعهی موج چهارم
شاید در وهلهی اول، تصور اینکه ما با «نه» شنیدن به موفقیت برسیم یا برنامهریزیمان را بر اساس «نه» شنیدن انجام دهیم، خیلی دور از ذهن باشد. شاید هم خیلی از افراد، آن را حرکت در جهت عکس مسیر موفقیت بدانند، چرا که موفقیت را، حرکت به سمت «بله»ها میدانند. مطمئناً با مطالعهی این کتاب ارزشمند و تعمّق در مطالب آن، درخواهید یافت که نویسندگان آن، هرگز، «نه» را هدف فرآیند فروش نمیدانند، بلکه به درستی به دنبال این هستند که به ما یاد دهند «نه» شنیدن هدف نیست، اما مسیر رسیدن به هدف است و از آنجایی که برای رسیدن به هر هدفی، باید برای آن مسیر برنامهریزی کرد و آمادهی حرکت در آن شد، پس به ناچار باید با «نه» ها روبرو شد و برای عبور از آن برنامهریزی کرد.
همهی ما شنیدهایم و میدانیم که شکست، پل پیروزی است، اما صرف دانستن این مطلب، کمکی به ما نخواهد کرد. باید عمیقاً باور داشته باشیم که برای رسیدن به پیروزی، باید از مسیر شکست عبور کنیم. البته با در نظر گرفتن این نکته که شکست یا به عبارتی «نه» شنیدن، مقصد و منزلگاه نیست، بلکه یک گذرگاه است؛ گذرگاهی که بدون شک، باید در آن قرار گرفت و از آن عبور کرد تا به موفقیت رسید.
ادیسون، هزاران بار برای اختراع لامپ تلاش کرد و شکست خورد، تا در نهایت توانست لامپ را اختراع کند. به نظر شما آیا شخص دیگری در آن زمان برای اختراع لامپ، تلاش نکرد؟ اما چرا افتخار این اختراع بزرگ به ادیسون رسید؟ چون او، شکست را به عنوان راه موفقیت پذیرفته بود. اگر چنین نبود، بعد از چند بار عدم موفقیت، دست از تلاش میکشید و افتخار این اختراع، نصیب شخص دیگری میشد. به قول مایکل جردن، اسطوره بسکتبال جهان: «من بارها و بارها در زندگی شکست خوردم و به همین دلیل است که موفق شدم.»
پذیرش «نه»، بخشی از روند یافتن مشتریانی است که به ما «بله» میگویند. اگر ظرفی، حاوی ۹ مهرهی سفید و یک مهرهی سیاه به شما بدهند و از شما بخواهند بدون آنکه داخل ظرف را نگاه کنید یا آن را برگردانید، مهرهی سیاه را بیرون آورده و جایزه بگیرید، چه می کنید؟ مطمئناً یکی یکی، مهرهها را بیرون می آورید تا به مهرهی سیاه دست پیدا کنید. آیا اگر ۵ مهرهی اول سفید باشد، شما دست از ادامهی کار میکشید و ناامید میشوید؟ هرگز، حتی اگر مهرهی سیاه، آخرین مهرهای باشد که از ظرف بیرون میآید، باز هم شما ۱۰ بار تلاش خود را خواهید کرد، چون میدانید که بعد از ۹ بار شکست، مطمئناً در تلاش دهم پیروز شده و مهره سیاه را بیرون خواهید آورد. این، دقیقاً همان نگرشی است که نویسندگان این کتاب در تلاشند تا در مورد «نه» شنیدن و اهمیت آن در رسیدن به موفقیت به ما انتقال دهند.
مجموعهی آموزشی موج چهارم و انتشارات گیوا، خواندن این کتاب ارزشمند را به کلیهی کسانی که در صنعت فروش فعالیت میکنند، بهخصوص نمایندگان صنعت بیمه و فعالان بازاریابی شبکهای، توصیه میکند. بیشک خواندن و تأمل در مطالب این کتاب، جهشی به سمت فروشهای بیشتر و باکیفیتتر خواهد بود.
اگر با سرعت کافی به سمت موفقیت حرکت نمیکنید، احتمالاً با سرعت کافی شکست نخواهید خورد؛ زیرا وجود یکی، بدون دیگری غیرممکن است. بنابراین، اگر قصد دارید یکی از آن دو را کنار بگذارید، در حقیقت هر دوی آنها کنار خواهند رفت.
جو مالارکی
«مشهور به بدترین سخنران انگیزشی در آمریکا»
یادداشت استاد بهنام بستان
ترسیدن از «شکست» میتواند هزینهای بیشتر از «شکست» را بر شما تحمیل کند، شاید نتوانیم موفقیت را در یک فرمول یا یک کتاب خلاصه کنیم، زیرا موفقیت را مجموعهای از عوامل واستراتژیها در کنار هم میدانیم؛ دقیقً مثل یک ساختمان که از عناصر و عوامل گوناگونی ساخته میشود. با این حال، شدیداً اعتقاد دارم هر کتاب پیرامون موفقیت میتواند بخشی از پازل موفقیت را در ذهن ما کامل کند.
ریچارد فنتون و آندریا والتز، نویسندگان باتجربهی این کتاب، در قالب یک داستان بسیار ساده و روان، یکی از فرمولهای موفقیت را به خوبی آموزش میدهند.
همانطور که مایکل مورفی در مقدمهی اصلی کتاب میگوید، از صفحهی ۴۹ مطالبی را خواندم که متوجه شدم میتواند زندگی مرا تغییر دهد، من هم جذابیت کتاب را بعد از صفحهی ۴۰ دیدم.
به نظر میرسد مطالعهی این کتاب نه تنها برای فروشندگان، بلکه برای تمام افراد جویای موفقیت ضروری باشد.
کتاب های مرتبط

بهتر زیستن

سومین نفر

مهره مار در ارتباطات (آرامشی را با ارتباطات صحیح بدست می آورید که قابل قیمت گذاری نیست)

پله های موفقیت

آقای سیب زمینی و خانم هویج

دیدگاه خود را بنویسید